ابوذر سمیعی، دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی
شما میتوانید فایل صوتی این مقاله را از اینجا دریافت نمایید
سالهاست فعالان حوزه معلولیت تلاش دارند از رسانه ملی به عنوان یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین رسانهها در راستای اهداف جامعه افراد دارای معلولیت بهره ببرند و تغییر رویکرد فرهنگی-نگرشی نسبت به این افراد را از این طریق محقق سازند اما گویی آب در هاون کوفتهاند. صدا و سیما بجز معدود برنامه های مناسبتی، در بیشتر سریالها و برنامهها رویکردی نادیدهانگارانه نسبت به موضوع معلولیت پیشه کرده است. آنجا هم که رسانه ملی وارد عرصه معلولیت می شود، جز اقدام به بازتولید کلیشهها و برساختهای اجتماعی و آسیب به حوزه افراد دارای معلولیت، کار دیگری از پیش نمیبرد. این فرایند، طیف وسیعی از برنامهها را شامل می شود؛ از نگاه های ترحمی به موضوع معلولیت در برنامههایی همچون ماه عسل گرفته تا عقوبت گناه دانستن معلولیت در سریالهای تلویزیونی.
این بار اما در سریال پرمخاطب پایتخت، تولیدکنندگان آن در اقدامی سخیف و بیمایه، از میان هزاران موضوع جذابی که میتوانستند انتخاب کنند، به سراغ لکنت زبان رفته اند و برای جذب مخاطب حداکثری، این موضوع را دست مایه طنز قرار داده اند. گویی دیواری کوتاهتر از حوزه معلولیت نیست و رسانه ملی خود را متعهد میداند در این میدان، همواره بار خاطر باشد.
لکنت زبان، اختلالی روانی-اجتماعی است و کسانی که مبتلا به این اختلال هستند در موقعیتهای پرفشار، بیشتر دچار آن میشوند. رابطه لکنت زبان و اعتماد به نفس، رابطه ای معکوس و چرخهای است؛ به این معنا که هرقدر اعتماد به نفس کاهش یابد، لکنت زبان افزایش می یابد و برعکس. حال دست اندر کاران سریال پایتخت، بدون ذرهای تامل در خصوص پیامدهای روانی-اجتماعی لکنت زبان، این موضوع را دست مایه استهزا قرار دادهاند و میلیونها مخاطب را نسبت به آن حساس کردهاند. فرودست نشان دادن افراد دارای لکنت زبان، موجب ایجاد حس شرم و حقارت در آنان خواهد شد و سلامت روان آنها را دچاره مخاطره خواهد کرد. در نظر بگیرید افراد، به ویژه کودکانی که دارای لکنت زبان هستند و سالهاست که برای رفع یا کاهش آن به دورههای گفتاردرمانی و افزایش اعتمادبهنفس میروند، در مواجه شدن با چنین استهزای ناخواسته ای از سوی جامعه، چه آسیبهایی خواهند دید و استرسهای حاصله از این موقعیتهای اجتماعی چه پیامدهای مخربی برای آنان به دنبال خواهد داشت.
برای من جای سوال است که عوامل سازنده این سریال، هیچیک به این موضوع توجه ندارند که مورد ریشخند قرار دادن لکنت زبان، چه آسیبی می تواند به افراد مبتلا به این اختلال برساند؟ این بزرگواران با آن همه خدم و حشم و بودجه و دم و دستگاه، یک مشاور روانی-اجتماعی ندارند که چنین مسائلی را گوشزد کند؟ از میان آن همه بازیگر و نویسنده و کارگردان و عوامل پیش و پس صحنه، یک نفر پیدا نشد که چنین موضوعی را متذکر شود! مسئولان محترم رسانه ملی که با حساسیت تمام واژه به واژه دیالوگها را واکاوی می کنند، برایشان جای سوال نبود که این کار می تواند آسیبزا باشد یا نه؟
مسلما ورود موضوعات حوزه معلولیت به برنامه های تلویزیونی پرمخاطب، بویژه برنامههای طنز، یکی از خواستهای جامعه معلولان است و این کار باید در راستای عادیسازی حضور افراددارایمعلولیت در اجتماع اتفاق بیفتد؛ اما باید دقت داشت که خلق صحنههای طنز و کُمیک، مقوله ای متفاوت از استهزا است. جا دارد عوامل سازنده سریال پایتخت، هرچه سریعتر این اقدام به دور از خرد را متوقف کرده و با تهیه برنامه های جانبی، اقدام به کاهش آسیب های آن نمایند.